رمضان و گرما

هوای گرم و ماه رمضان امسال دست به دست هم دادند تا تیر ماه رو برامون سخت کنند، اما این فقط ظاهر قضیه است چرا که این ماه بهترین ماه خداست، من تا سال گذشته باورم نشده بود که خدا در این ماه شیطان رو در بند می کنه، این رو سال گذشته فهمیدم چون تا قبل از ماه رمضان هر کاری که دوست داشتم انجام می دادم ولی به طور غیرارادی و به شکلی عجیب در این ماه حسی نسبت به رفتن توی بیراهه ها نداشتم، حتی فکر می کردم که تغییر کردم اما به محض این که ماه رمضان تموم شد من همون آدم قبلی شدم.

جان من یه وقت فکر نکنید که من زیادی گناهکارم و یا گناهانم بزرگ بوده، نه! درسته که تمام گناهانی که انجام می دهیم یه جور جسارت به درگاه الهی و مایه شرمساریه اما خب به هر حال... نمی دونم در مورد گناهانم چیزی بگم چون اقرار به گناه در دین ما جایز نیست...

بعضی چیزها رو باید بدون این که ببینی باور کنی، اگه روی حس هات کار کنی قوی میشن و می تونی بعضی چیزها رو تشخیص بدی...

سر و ته این نوشته ام این بود که: هر چی که در قرآن اومده درسته و ماه رمضون یه ماه بخصوصه.... ماه نزول قرآن... خدا یک عالمه فرصت برای خوب بودن به ما داده خصوصا در این ماه

خودم را قضاوت کردم

به تازگی متوجه شدم که من بیش از حد تحت تاثیر حرف ها و قضاوت های دیگران هستم و چون دلتنگی هام در نظر دیگران یک جور ناشکری و دیوونگی محسوب میشه به همین دلیل من هم چنین فکری در مورد خودم می کنم و حتی خودم هم به خودم حق نمیدم... بیچاره فاطمه ی من... 

 باورم نمی شد که تا این حد تحت تاثیر دیگران باشم، با خودم فکر می کردم که حرف مردم برام مهم نیست، حتی وقتی مشاور تلفنی گفت که تو به حرف دیگران خیلی اهمیت میدی، باورم نشد... اما بالاخره فهمیدم که در تمام زندگی ام به دنبال این بودم که رضایت دیگران رو جلب کنم و طوری باشم که دیگران دوست دارند و چون انتظار مردم یکسان نبود من هم مرتبا تغییر جهت دادم تا شاید مطابق با خواست های اونها باشم و اینطور شده که دیگران فکر کردند من ثبات شخصیت ندارم... 

عجبااااا... چه تحلیلی کردم... گاهی وقت ها باید بدون جانب داری خودمون رو قضاوت کنیم.

بله، ما حق نداریم دیگران رو قضاوت کنیم ولی می تونیم بدون دلسوزی به تحلیل رفتار و عملکرد خودمون سرگرم بشیم و سعی کنیم ایرادات رو برطرف کنیم...

سلام به بلاگ

گاهی وقت ها بعضی از پایداری ها بی معنی میشه، مثل استقامت من در باقی موندن در محیط بلاگفا...

تا حالا چند تا وبلاگ توی بلاگفا داشتم که هر کدوم بنا به دلایلی حذف شده، مثلا آدرس یکی رو به همکارها و آشناها گفته بودم و نمی تونستم توش راحت باشم برای همین حذفش کردم، یکی دیگه رو هم به دلیل مزاحمت شخصی که نمی شناختم و همه جوره اذیتم می کرد تعطیل کردم، سومی رو هم چون توش از غم و غصه هام نوشته بودم و پر شده بود از افکار و احساسات و انرژی های منفی تعطیل کردم، این آخری رو هم که تازه تازه داشت جون می گرفت رو به خاطر اختلالات بلاگفا از دست دادم...

چند ماهه منتظرم تا مشکل بلاگفا حل بشه اما در نهایت فکر کردم بهتره بیخیال ماجرا بشم ، خسته شدم بس که با پیغام خطای سایت مواجه شدم.... خصوصا که متوجه شدم ممکنه اطلاعات یک سال اخیر در بلاگفا از بین رفته باشه و از سال 92 رو بتونند برگردونند و این یعنی کل مطالب من در وبلاگ جوانم از دست میره... 

القصه، حالا اومدم اینجا و امیدوارم  اینجا آرامش بیشتری داشته باشم