روز نوشت

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

زندگی فرصتی کوتاه به ما داده تا هر روز و هر ساعتش رو  فقط یک بار تجربه کنیم ... لحظه ای که الان تجربه اش می یکنم  اونی نیست که می خواستیم اما تمام روزها و حتی زندگیمون مثل یه باغچه است که در اون هم گل و درخت پیدا میشه و هم علف های هرز و  زمین خشک و خالی... مهم نیست که چیکار می کنیم فقط نباید سخت بگیریم... آره ... 

ممکنه فرصتمون اونقدر کوتاه باشه که دیگه نتونیم یه بار دیگه به این سطرها مراجعه کنیم... خصوصا برای من.. ممکنه که فرصت دوباره خودن نوشته ام رو نداشته باشم، اما اینهایی که می نویسم نشان از افسردگی نیست، اتفاقا خیلی هم حالم خوبه و احساس آرامش می کنم اما مشکلاتم حل نشده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۵:۵۶
فاطمه ش ف
تقریبا یک ماهه که کارم تغییر کرده و اونقدر زیاد شده که نمی تونم به  بلاگی سر بزنم... اوایل کارم به حدی رسیده بود که داشتم از پا می افتادم، ولی الان خدا رو شکر یک قسمت از کار رو کم کردند و تونستم به بیشتر کارهایی که بر گردنم گذاشته شده برسم!!... با این که هر روز با اینترنت کار می کنم اما نمی تونم ازش گریزی به اینجا بزنم اما امروز سعی کردم یه کم خودم رو زیر فشار بذارم... خلاصه که الان در خدمتتون هستم....
دیشب داشتم می خوابیدم که یکی بهم زنگ زد، شماره ناشناس بود و من نمی خواستم جواب بدم اما دفعه سوم که زنگ زد گفتم بذار ببینم کیه، خیلی جالب بود که دیدم همکار قبلیمه که الان با خانواده اش رفته شمال... همکارم شمالی بود و شوهرش تبریزی.... خلاصه که این دوست عزیزم تا ساعت دوازده باهام صحبت کرد و من دلم نیومد بگم که من یک ساعت قبلش داشتم می خوابیدم... 
...ولی خداییش خیلی دختر خوبیه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۱
فاطمه ش ف