چلچله
پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ب.ظ
از صبح که اومدم سر کار مشغول کار بودم تا این که الان احساس کردم دیگه بدنم خشک شده، برای همین بلند شدم یه کم راه رفتم و چه جالب شد که رفتم جلوی پنجره و پرنده هایی رو دیدم که با سرعت داشتند کنار ساختمون دور می زدند، اولش توجه نکردم ولی بعد که یک کمی حواسم برگشت سر جاش متوجه شدم که تعدادشون زیاده، بعد هم که دقت کردم دیدم که ای دل غافل اینها که خیلی شبیه چلچله هستند ... خدا رو شکر که تونستم ببینمشون... من طبقه سوم هستم و برای همین تا حدودی بهشون نزدیک بودم... نمی دونم چرا اونطوری دور میزدند اما هرچی بود بعد از یکی دو دقیقه همه شون رفتند، البته نه این که فکر کنید من باعث ترسشون شدم ها... نه! ... چون من از پشت شیشه نگاهشون می کردم...
بعد رفتم توی اینترنت و جستجو کردم و عکسی که بیشتر شبیه به اونها بود رو پیدا کردم ..
۹۴/۰۴/۰۴